دستور داده بود توى ظرفى كه ایرانى آب مى خورند
تبلیغات
به این سایت رأی بدهید
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 347
بازدید دیروز : 97
بازدید هفته : 554
بازدید ماه : 2884
بازدید کل : 72898
تعداد مطالب : 265
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 265
:: کل نظرات : 32

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 26

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 347
:: باردید دیروز : 97
:: بازدید هفته : 554
:: بازدید ماه : 2884
:: بازدید سال : 23082
:: بازدید کلی : 72898
نویسنده : mohammad
چهار شنبه 7 اسفند 1392

دستور داده بود توى ظرفى كه ایرانى آب مى خورند، كسى آب نخورد. به هیچ كس اجازه نمى داد با ایرانى ها هم كلام شود. كسى را كه با ما حرف زده بود، موقع خوردن غذا، با سلاح و تجهیزات به دورترین نقطه مى فرستاد و از نهار خبرى نبود. همیشه انتظار سلام داشت، اما جواب سلام هم نمى داد!

 

 ... گذشت ...

 

به التماس افتاده بود و سربند «یا فاطمة الزهرا» را امانت مى خواست. مى گفت: «زنم مریضه، تبركش كنم، مى آرمش». گرفت، بوسید و به چشمانش مالید و رفت. بعد از چند روز برگرداند. باز بوسید و به سینه و سرش مالید و تحویل دارد.

 

...

 

سفره غذاى عراقى ها با ما یكى شده بود. همه با هم دعاى سفره مى خواندیم و بعد از غذا دعا مى كردیم. دعاى این افسر عراقى هم شده بود: «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فى سبیلك»!




:: موضوعات مرتبط: خاطرات تفحص , ,
:: بازدید از این مطلب : 885
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س).
روی عقیق نوشته بود:« به یاد شهدای گمنام»
شهدایی که در فاضلاب انداخته شده بودند
شهدایی که با شکنجه، زنده به گور شدند
هفت شهیدی که با قیچی‌های بزرگ فولادی از وسط جدا شده بودند
دیگر دنبال آب نبودیم . « شهید ابوالفضل ابوالفضلی»
ژنرال بعثی گفت: همراه این شهید پارچه قرمزرنگی بود
عکسی خندان از امام خمینی(ره) تو جیب شهید گمنام...
دیدیم روی پیشانی یک شهیدروئیده اند
راهی بازار شد.مثل دیوانه ها شده بود.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان میداد
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شما در مورد وبلاگ چیست؟

پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند


  خندهتبادل لینک هوشمند خنده
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس defaemoghadas3.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.